ابودجانه انصارى

پدیدآورمحمد خراسانی

نشریهدائرة المعارف قرآن

شماره نشریهجلد 1

تاریخ انتشار1388/01/30

منبع مقاله

share 3908 بازدید

ابودجانه انصارى: سمّاك‌بن‌خَرَشه (سمّاك‌بن اوس بن‌خرشه) بن‌لوذان بن‌عبدود بن ثعلبه خزرجى انصارى صحابى باوفاى پيامبر(صلى الله عليه وآله)

ابودجانه از قبيله خزرج و طايفه بنى‌ساعده بود.[42] در پيمان مؤاخات، پيامبر(صلى الله عليه وآله)او را برادر عتبة‌بن غزوان قرار داد.[43] وى در جنگ اُحد حضور داشت و ثبات قدم و دفاعش از رسول خدا در آن روز، مشهور است.[44] در غزوه خيبر نيز شركت‌داشته و حارثِ يهودى از شجاعان دشمن و چند تن ديگر را كشته است.[45] به نقلى ديگر، وى در آن نبرد به فرماندهى امام على(عليه السلام)تعدادى از جنگ‌جويان و قهرمانان دشمن را كشته و سرهايشان را نزد رسول خدا آورده است؛[46] سپس در پيشاپيشِ مسلمانان به قلعه‌هاى خيبر حمله برده،[47] در جنگ حنين و با كمك امام على چند نفر از پرچم‌داران دشمن را به قتل رسانده و به نقلى، در غزوه تبوك، پيامبر، پرچم خزرجيان را به او سپرده است.[48] گويا از همين رو است كه ابن شهر آشوب، وى را در شمار صحابه جنگ‌جو و مشهور به جهاد آورده‌است[49] و بنا به نقلى، در حجّة‌الوداع، پيامبر(صلى الله عليه وآله)او را در مدينه به جاى خود گمارد.[50] براساس روايتى، پيامبر به حضرت على دستور داد كه براى دفع جن و سحر، براى ابودجانه حرزى بنويسد.[51] وى در سال يازدهم هجرى، همراه لشكرى بود كه براى سركوبى مسيلمه كذّابِ مدّعى نبوّت، به سرزمين يمامه اعزام شدند. ابودجانه خود را با تاكتيكى خاص به درون باغى كه مسيلمه و طرف‌دارانش در آن سنگر گرفته بودند، رساند؛ پس ازاو، براء بن‌مالك با همان روش وارد باغ شد. در‌را باز كرد و مسلمانان وارد باغ شدند.[52] ابودجانه به‌طور مستقيم در قتل مسيلمه شركت داشت[53] و گفته‌اند كه در همين نبرد، به شهادت رسيد. ابن‌كثير اين‌نقل را درست‌تر مى‌داند؛ ولى نقلى را هم كه تا خلافت امام على زنده بوده و در جنگ صفّين شركت داشته، آورده است.[54] برپايه گزارشى، وى در اين جنگ، به شهادت رسيده است.[55]
براساس نقل ديگرى، عُمَر وى را پس ازجنگ با ايران مأمور گردآورى خمس سرزمين‌هاى فتح شده كرده است؛[56] امّا ابن حجر عسقلانى به نقل از الفتوح و ديگران، سمّاك‌بن خَرَشه انصارى را كه در جنگ قادسيه و نيز در جنگ صفين در ركاب حضرت على بوده، غير ابودجانه دانسته است.[57]
سيوطى،[58] به نقل از جابر آورده است كه روزى اصحاب در مسجد و در حضور پيامبر از بهشت* سخن مى‌گفتند. حضرت فرمود: اى ابادجانه! آيا مى‌دانى هركس كه ما را دوست بدارد و به محبّت ما آزموده شود، خداوند تعالى او را دربهشت با ما ساكن خواهد كرد؟ سپس آيه «إِنّ المُتّقينَ فى جَنّـت وَ نَهَر * فِى مَقعَدِ صِدق عِندَ مَلِيك مُقْتَدِر = پرهيزكاران به يقين در باغ‌ها و نهرهاى بهشتى در جاى‌گاه صدق، نزد خداوند مالك مقتدر جاى دارند» (قمر/54‌، 54 و 55) را تلاوت فرمود.

ابودجانه در شأن نزول:

1. «يأيُّهَا الَّذينَ ءامَنُوا إنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيسرُ وَالاَْنْصَابُ وَالأزْلـمُ رِجْسٌ مِنْ عَمل الشَّيطـن فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ = اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! شراب و قمار و بت‌ها و أزلام [=نوعى بخت‌آزمايى]پليد و از عمل شيطان است. از آن‌ها دورى كنيد تا رستگار شويد.» (مائده/5‌، 90) گفته‌اند: عدّه‌اى از اصحاب، از جمله ابودجانه در منزل سعد بن ابى وقّاص اجتماع كرده و پس از تناول غذا، شرابى حاضر كردند تا بنوشند كه آيه نازل شد و حرمت قطعى خمر را اعلام كرد.[59]
2. از ابن عبّاس نقل شده كه آيه «إنَّ اللَّهَ يُحِبُّ‌الّذين يُقتِلُونَ فى سَبيلِه صَفّاً كَأَنّهم بُنيـن مَرْصُوص = خداوند، كسانى را دوست دارد كه در راه او پيكار مى‌كنند؛ گويى بنايى آهنينند» (صف/61‌، 4) در شأن امام على و ابودجانه انصارى و عدّه ديگرى از صحابه نازل شده. به همين مضمون، روايتى از امام‌باقر(عليه السلام)نيز نقل شده‌است.[60]
3. ذيل آيات 152 تا 155 آل عمران/3 كه مربوط به جنگ اُحد است «ولَقَد صَدقكُمُ اللّهُ وعدَهُ إِذ تَحُسّونهم بِإِذنِهِ...» از جهاد و دفاع ابودجانه ياد شده و آمده كه در غزوه احد، پيامبر(صلى الله عليه وآله)شمشيرى را به دست گرفت و فرمود: كيست كه حق اين شمشير را ادا كند؟ ابودجانه پرسيد: حق آن چيست؟ حضرت پاسخ گفت: آن‌قدر با آن بجنگى تا كج شود. ابودجانه داوطلب شد و شمشير را از وى گرفت. او كه مردى شجاع بود و هنگام جنگ، عصابه‌اى (دستمالى) سرخ بر سر مى‌بست، به وسط ميدان رفت. با غرور گام برمى‌داشت و رجز مى‌خواند. پيامبر فرمود: خداوند اين‌گونه راه رفتن را به جز در مانند چنين جاى‌گاهى دشمن دارد.[61] وى با اين‌كه به هند، همسر ابوسفيان، در حالى كه مشركان را به جنگ تحريك مى‌كرد، دست يافت، از كشتن او صرف نظر كرد و گفت: شمشير رسول خدا گرامى‌تر از آن است كه بر فرق زنى فرود آيد.[62] گفته‌اند: در همين جنگ، پس از آن‌كه دشمن دوباره حمله كرد، و‌مسلمانان با فرار، پيامبر را تنها گذاشتند، ابودجانه خودش را سپر حضرت قرار داد و خود را بر روى او خم و تيرهاى فراوانى بر پشتش اصابت كرد[63] و عبدالله‌بن‌حميد اسدى را كه با ابىّ‌بن‌خلف جمحى هم پيمان شده بودند تا پيامبر را به قتل برسانند، كُشت.[64] براساس روايتى از امام صادق(عليه السلام)با آن‌كه پيامبر در روز اُحُد، بيعتش را از ابودجانه برداشت، او دفاع از پيامبر را رها نكرد.[65] از رواياتى استفاده مى‌شود كه ابودجانه در آن روز (اُحُد) با پيامبر بيعت كرد كه تا سرحدّ مرگ بجنگد.[66] علاّمه طباطبايى نيز پس از نقل رواياتى درباره ثابت قدمان در اُحُد مى‌گويد: راويان، در زمينه ثابت قدمان، جز درباره على و ابودجانه انصارى يك نظر ندارند.[67]

منابع:

اسدالغابة فى معرفة الصحابه؛ الاصابة فى تمييز الصحابه؛ بحارالانوار؛ البداية و النهايه؛ البرهان فى تفسير القرآن؛ تاريخ‌الامم والملوك، طبرى؛ تاريخ‌اليعقوبى؛ الدرّالمنثور فى‌التفسير بالمأثور؛ ريحانة‌الادب؛ سير اعلام‌النبلاء؛ السيرة النبويّه، ابن‌هشام؛ الطبقات الكبرى؛ الكامل فى التاريخ؛ الكنى و الالقاب؛ مجمع‌البيان فى تفسير القرآن؛ المغازى؛ الميزان فى تفسير القرآن؛ مناقب آل ابى‌طالب.
محمد خراسانى



[42] اسدالغابه، ج‌6‌، ص‌92، البداية و النهايه، ج‌6‌، ص‌252.
[43] اسدالغابه، ج‌6‌، ص‌93؛ سير اعلام النبلاء، ج‌1، ص‌243.
[44] سيره ابن‌هشام، ج‌3، ص‌66‌؛ الطبقات، ج‌3، ص‌420؛ تاريخ طبرى، ج‌2، ص‌64‌.
[45] المغازى، ج‌2، ص‌654 و 710.
[46] مناقب، ج‌1، ص‌248.
[47] البداية و النهايه، ج‌4، ص‌160.
[48] المغازى، ج‌3، ص‌902 و 996.
[49] مناقب، ج‌2، ص‌78 و 79.
[50] سيره ابن‌هشام، ج‌4، ص‌601‌.
[51] بحار الانوار، ج 91، ص 220.
[52] البداية و النهايه، ج‌6‌، ص‌252؛ ريحانة الادب، ج‌7، ص‌96.
[53] الطبقات، ج3، ص420؛ يعقوبى، ج2، ص130؛ اسدالغابه، ج‌6‌، ص93.
[54] البداية و النهايه، ج‌6‌، ص‌252.
[55] ريحانة‌الادب، ج‌7، ص‌96.
[56] البداية و النهايه، ج‌7، ص‌98.
[57] الاصابه، ج‌3، ص‌146 و 147.
[58] الدرّالمنثور، ج‌7، ص‌688‌.
[59] مناقب، ج‌2، ص‌203 و 204؛ البرهان، ج‌2، ص‌360.
[60] البرهان، ج‌5‌، ص‌363.
[61] سيره‌ابن هشام، ج‌3، ص‌66 و 67‌؛ الطبقات، ج‌3، ص‌420؛ مجمع‌البيان، ج‌2، ص‌826‌.
[62] سيره ابن هشام، ج3، ص‌69‌؛ تاريخ طبرى، ج‌2، ص‌63‌؛ البداية و النهايه، ج‌4، ص‌14.
[63] سيره ابن‌هشام، ج‌3، ص‌82‌؛ تاريخ طبرى، ج‌2، ص‌66‌؛ الكامل، ج‌2، ص‌155.
[64] الكامل، ج‌2، ص‌155.
[65] بحار الانوار، ج‌20، ص‌70.
[66] همان، ص‌107 و 108.
[67] الميزان، ج‌4، ص‌69‌.

مقالات مشابه

بررسي تحليل علامه طباطبايي از بازخواست هارون(ع) توسط موسي(ع)

نام نشریهاندیشه نوین دینی

نام نویسندهعبدالکریم بهجت‌پور, حمید نادری قهفرخی

جبرئيل

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهاحمد جمالی

ثعلبة بن وديعه انصارى

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهسیداحمد سادات

جباربن صخر انصارى

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهمنصور داداش‌نژاد

ثابت بن قيس بن شماس

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهعلی محمدی یدک

جلاس بن سويد انصارى

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهبخش تاریخ و اعلام, رسول قلیچ

جعفر بن ابى طالب

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهحمید حاج امینی, ستار عودی

ثعلبة بن غنمه انصارى

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهمحمدحسن درایتی

جالوت

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهمحمد نظری